English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4864 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oversize U سایز بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
image U فشرده سایز داده یک تصویر
images U فشرده سایز داده یک تصویر
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machined U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machines U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
sizes U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
microprocessors U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessor U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
upside U بالا
upping U بالا
upper limit U حد بالا
ascendancy U بالا
upped U رو به بالا
ascendency U بالا
highest U بالا
up there U ان بالا
highs U بالا
up U بالا
upper U بالا
headwater U بالا اب
high U بالا
up U رو به بالا
upped U بالا
up stairs U بالا
aloft U بالا
aweigh U بالا
on high U در بالا
superincumbent U از بالا
above U در بالا
top U بالا
galleries U لژ بالا
gallery U لژ بالا
lever bridge U پل بالا رو
in old age [in great age] U در سن بالا
at a great age U در سن بالا یی
atop U بالا
overhead U بالا
balconies U لژ بالا
balcony U لژ بالا
upping U رو به بالا
overtones U بالا تن
overtone U بالا تن
over- U بالا
over U بالا
uppermost U از بالا
outreach U بالا
overhead U سر بالا
rallied U بالا بردن قی مت
rallies U بالا بردن قی مت
radius U زند بالا
rally U بالا بردن قی مت
to fetch up U بالا اوردن
soar U بالا رفتن
abovestairs U طبقه بالا
shoot forth U بالا جستن
shoot-outs U بالا جستن
boosters U بالا برنده
shoot-out U بالا جستن
shoot out U بالا جستن
upgrading U بطرف بالا
upgrading U از درجه بالا
it comes from above از بالا می آید
the above figures U ارقام بالا
tosses U بالا انداختن
ascendance U بالا رفتن
ascendent U بالا رونده
upward U بطرف بالا
upper classes U طبقه بالا
spoke bone U زند بالا
upper class U طبقه بالا
ascensive U بالا رونده
at the utmost U دست بالا
surmountable U بالا قرارگرفتنی
highlights U نور بالا
highlighted U نور بالا
highlight U نور بالا
puking U بالا اوردن
the upper storey U اشکوب بالا
they were filfty at the outsid U دست بالا
upgrading U بالا بردن
upgrades U بطرف بالا
upgrades U از درجه بالا
upgrades U بالا بردن
talll U بلند بالا
upgraded U بطرف بالا
upgraded U از درجه بالا
upgraded U بالا بردن
upgrade U بطرف بالا
upgrade U از درجه بالا
upgrade U بالا بردن
wrapper U بالا پوش
to cast the g. U بالا اوردن
to bring up U بالا اوردن
pukes U بالا اوردن
soared U بالا رفتن
tossing U بالا انداختن
hoists U بالا کشیدن
uplift U بالا بردن
jacks U بالا بردن
jack U بالا بردن
uplifts U بالا بردن
all-time U بالا یا پایینترین حد
upriser U بالا رونده
uprear U بالا بردن
upraise U بالا بردن
chock-a-block U بالا کشیده
upper bound U کران بالا
heave U بالا کشیدن
heaved U بالا کشیدن
upper beam U تیر بالا
upheavals U بالا امدن
upheaval U بالا امدن
escalate U بالا گرفتن
raise U بالا بردن
raise U بالا کشیدن
tossed U بالا انداختن
toss U بالا انداختن
spec U مشخصات بالا
top-down U از بالا به پایین
top down U از بالا به پایین
atop U بطرف بالا
hoist U بالا بردن
upward compatible U همساز رو به بالا
upward flow U جریان رو به بالا
upward motion U حرکت رو به بالا
hoist U بالا کشیدن
upward rotation U چرخش رو به بالا
hoisted U بالا بردن
upwards U بطرف بالا
hoisted U بالا کشیدن
hoists U بالا بردن
raises U بالا بردن
escalated U بالا گرفتن
escalates U بالا گرفتن
promoting U بالا بردن
embezzles U بالا کشیدن
embezzled U بالا کشیدن
embezzle U بالا کشیدن
topsides U قسمت بالا
topside U قسمت بالا
topmast U دکل بالا
raising U بالا اوردن
top pour U ریختن از بالا
raises U بالا کشیدن
top cast U ریختن از بالا
top carriage U قنداق بالا
to set in U بالا امدن
to puff up U بالا امدن
to puff out U بالا امدن
Please come up . U بفرمائید بالا
ascending U بالا رونده
booster U بالا برنده
embezzling U بالا کشیدن
toss your oars U پارو بالا
promotes U بالا بردن
promoted U بالا بردن
promote U بالا بردن
elevating U بالا بردن
elevates U بالا بردن
elevate U بالا بردن
Mts U بالا رفتن
Mt U بالا رفتن
escalating U بالا گرفتن
uplifter U بالا برنده
aspiring U بالا رفتن
aspires U بالا رفتن
aspired U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
high-class U از طبقات بالا
up and down U بالا و پایین
unfield U میدان بالا
soars U بالا رفتن
plan view U نمای بالا
high temperature U دمای بالا
to hinge up U به بالا پیچیدن
to tilt up U به بالا پیچیدن
to turn up [collar] U به بالا پیچیدن
on stilts U بالا ایستاده بل
mountant U بالا رونده
long precision U با دقت بالا
joo chin pyon soon koot U کف دست بالا
high grown U بلند بالا
intumesce U بالا امدن
high impedance U امپدانس بالا
to fold up U به بالا پیچیدن
lifting device U ابزار بالا بر
plan view U دید از بالا
Recent search history Forum search
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1Soar
1preppy
1I carried her up the five steps to the front door
2high dimentional task solution space
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com